شاید دوباره احساسی آمده
شاید صدای دلم در آمده
شاید هنوز آدمی هست که به شوق دیدنش قلم در دست خط خطی کنم این دفتر بی روح را
دلم برای بودنت تنگ شده است
چشمانم را میبندم تا تو را بیاد آورم
میدانی اینجا با تو بودن برایم آرزوست...
پی نوشت:چتر هایم بسته اند دیرگاهیست که قحطی آمده اما پلکهایم هوس چتر بازی دارند ....